تمام احساساتم را یکدفعه، باد برد! و حال در یک حس خلأ ماندهام؛ خلأ یعنی هیچچیز و هیچکس، در کنارت نباشد و تو باز هم بشوی، همان کسی که یک عمر از او فراری بودند!
گاهی نمیشود فراموش کرد... گاهی نمیشود فریاد کشید، یا حتی لبخند زد! گاهی تنها باید رفت. راهم را به سوی بیکرانهاش کج میکنم؛ شاید در آغوش بگیرد جسم آزردهام را!